اقتصاد متمرکز، غیرمتمرکز و نیمه متمرکز به زبان ساده:
در اقتصاد متمرکز پول ها کاملاً تحت کنترل یک سازمان یا نهاد هستند. بانک ها و موسسات مالی و اعتباری، به دلیل اینکه به یک سیستم مرکزی وصل هستند (بانک مرکزی)، نمونه بارز اقتصاد متمرکز اند. یکی از خطرات این نوع اقتصاد، حملات سایبری است که فقط با نفوذ به یک سیستم مرکزی، میتوان کنترل تمام پول ها را در اختیار گرفت.
اقتصاد غیرمتمرکز دقیقاً عکس اقتصاد متمرکز است. یعنی پول ها انحصاراً تحت کنترل یک سازمان نیست. هر کامپیوتر یا اصطلاحاً نودی (Node) که به شبکه بخصوصی متصل می شود، قسمت بسیار کوچکی از اقتصاد کل را کنترل می کند. هر نودی که به شبکه وصل میشود، وظیفه تایید تراکنشها و ساخت بلاکهای جدید را بر عهده دارد؛ هر چه تعداد این نودها بیشتر باشد، شبکه غیر متمرکز تر میشود و امنیت شبکه نیز افزایش مییابد. عملاً تنها خطری که برای اقتصاد غیر متمرکز وجود دارد، حمله 51 درصدی است (درست مثل یک کمپانی که اگر شخصی 51 درصد سهام آن شرکت را در اختیار داشته باشد، عملاً صاحب آن شرکت است). به همین ترتیب اگر شخصی بتواند به 51 درصد کل نود های یک شبکه نفوذ کند، می تواند کل دارایی ها را کنترل کند. مثال این نوع اقتصاد، شبکه های بیت کوین و اتریوم هستند.
البته چنین حمله ای تا چند سال پیش به شبکه بیت کوین امکان پذیر بود اما امروز تقریباً غیر ممکن است، چون هزاران و حتی میلیون ها نود بیت کوین وجود دارد.
و اما اقتصاد نیمه متمرکز، چیزی بین دو نوع اقتصاد متمرکز و غیر متمرکز است. نکته جالب در مورد این نوع، این است که فقط و فقط تعداد بسیار محدودی نود حق دارند به شبکه ای وصل شوند. نمونه آن،XRP (ریپل) است که فقط 21 نود به شبکه آن وصل هستند و تمام این 21 نود در داخل خود شرکت ریپل قرار دارند. در نگاه اول به نظر می آید که این شرکت از یک اقتصاد متمرکز تبعیت می کند اما به دلیل اینکه دارایی ها به صورت مجزا توسط این نود ها کنترل می شوند، خاصیت غیر متمرکز بودن به آن می دهند. بنابراین این سیستم، چون نه کاملاً متمرکز است و نه کاملاٌ غیر متمرکز، به آن اصطلاحاً اقتصاد نیمه متمرکز می گوییم.
کمپانی های زیادی از این نوع اقتصاد استفاده می کنند و تعداد نود های هر کدام می تواند متفاوت از دیگری باشد.