این نوشته خلاصه ای از فصل چهارم (دیفای ) پادکست شیر یا خط می باشد
بخش اول
دریکی دو سال گذشته توجه به دیفای (خدمات مالی غیرمتمرکز بر پایه بلاک چین) به طرز چشمگیری افزایشیافته است. علت این توجه را میتوان در تفاوتهای بنیادین دیفای و خدمات مالی متمرکز فعلی پیدا کرد. بهعنوانمثال برخلاف تصور عموم که به نظر میآید فعالیت در بازارهای مالی متمرکز برای هرکسی آزاد است، اغلب سرمایهگذاریها و رشد اقتصادی بهسختی صورت میگیرد و دسترسی به تعدادی از ابزارها و انواع خاصی از سرمایهگذاری نیازمند داشتن پشتوانه مالی قوی است.
هدف دیفای ارائه خدمات مالی را بر بستر کریپتوکارنسی است که میتواند شامل بانکداری، وامدهی، سرمایهگذاری و سایر موارد باشد. در دیفای تراکنشها سریعتر، ارزانتر و با دسترسیهای بیشتر انجام میگردد.
مشکل دیگری که توسط دیفای میتواند حل شود شفافیت در تصمیمات مالی مؤسسات بزرگ است. در دنیای اقتصاد متمرکز تصمیماتی (معمولاً پنهانی) که توسط مؤسسات مالی بزرگ گرفته میشود اثرات خود را بعد از گذشت مدتزمانی نشان میدهد و حتی ممکن است باعث وجود آمدن بحرانهای اقتصادی شود.
چرا به دیفای نیاز است؟
برای ایجاد رشد در یک اکوسیستم اقتصادی مانند بلاک چین مهمترین رکن (بعد از ساختن پول )ارائه خدمات مالی است. افزایش انواع خدمات باعث رشد اکوسیستم میگردد و از سوی دیگر بازارهای متفاوتی را ایجاد کرده و گسترش میدهد.
در این حالت سه نوع سوددهی در بازار اتفاق میافتد:
-
حالت اول سوددهی کشف قیمت است: در حال حاضر اکثر بیت کوینها در حالت هولد (نگهداری بلندمدت) هستند و هنوز ابزار پرداختی درستی ایجاد نشده است که برای بیت کوین کشف قیمت واقعی صورت پذیرد .اگر ابزار مالی پرداخت صحیحی برای بیت کوین ایجاد شود، کشف قیمت درستی برای آن صورت میپذیرد.
-
حالت دوم سوددهی افزایش لیکوییدتی یا بالا بردن نقد شوندگی است. در بازاری با نقد شوندگی بالا کاربران میتوانند بهراحتی داراییهای خود را به سایر داراییها و یا ارزهای دیگر تبدیل کرده و تراکنشها راحتتر صورت میگیرد.
-
حالات سوم سوددهی کاهش هزینه تراکنش است. بهعنوانمثال در نبود صرافیها تبدیل بیت کوین به دلار هزینه بالایی را شامل میشد ولی وجود صرافی هزینه تراکنش را کاهش داد.
در کل میتوان به این موضوع اشاره کرد که دیفای سیستم جوان و پیچیدهای هست، ولی میتوان پیشبینی کرد که هر نوع ابزار مالی که تاکنون در سیستم بازارهای متمرکز وجود داشته است و یا حتی ابزارهایی که تاکنون امکان ایجاد آنها نبوده است (مانند وام لحظهای) را ارائه داد.
یکی از منافع دیفای این است که محدودیت و شرط داشتن سرمایه بالا برای انجام امور مالی را حذف میکند و تقریباً هر شخصی در هر کشوری با خرید مقداری (حتی با حجم کم) کریپتوکارنسی و فهم مسائل مالی میتواند در انواع خدمات مالی دیفای مشارکت داشته باشد.
از دیگر کاربردهای دیفای میتوان به حذف سنسورشیپ اشاره کرد و میتوان آنرا به شروع مسیری دانست که در انتها به حذف کلی سانسور شیپ و تأمین شفافیت منجر میشود.
بهعنوانمثال در اقتصاد متمرکز گاهی تخلفات و موارد غیرقانونی سالها بعد کشف میشوند درحالیکه در بلاک چین هیچ راه فراری از شفافیت وجود ندارد و همه تصمیمات و فعالیتها تنها پس از گذشت مدت کوتاهی قابلبررسی هستند.
دیفای از کجا شروع شد؟
برای فهم دلیل ایجاد و رشد دیفای درک مفهوم تتر اساسی است .در سالهای 2013 و 2014 تعدادی از اکسچنج ها این مشکل را مطرح کردند که بازارهای مختلف در قسمتهای مختلف دنیا با قیمتها و هزینههای مختلف در حال فعالیت هستند. بهعنوانمثال بیت (با قیمت آن زمان) در یک صرافی ۱۱۰۰ دلار معامله میشد، درحالیکه در گوشه دیگری از دنیا در یک صرافی دیگر ۱۴۰۰ دلار معامله میشد. علاوه بر این مشکل اصلی تفاوت قیمت، مشکل نبود خدمات نقد کردن نیز وجود داشت و موارد دیگری مانند داشتن روزهای تعطیل و داشتن ساعات کاری متفاوت نیز مطرح بود.
این پیشنهاد مطرح شد که یک واحد پول دیجیتال بر پایه دلار تعریف شود (چون دلار بیشترین استفاده را در دنیا ی اقتصاد دارد)؛ به این روش که مقداری دلار در یک بانک سپردهگذاری شود و معادل همان مقدار توکن روی بلاک چین ایجاد شود. این راه حل برای اولین بار روی بلاک چین بیت کوین اجرا شد و کوین با ثباتی به نام تتر شکل گرفت. (با این روش مشکل ذخیره سود نیز حل شد.)
در سال 2017 رشد بازر رمزارزها باعث رشد نمایی و سریع تتر شد و روی سایر بلاک چینها (مانند اتریوم) نیز توکنهای شبیه تتر ایجاد شد.
احساس نیاز به تتر از کجا ایجاد شد؟
در ابتدا اینطور تصور میشد که بیت کوین یک پول و ابزار تبادل باشد که با ارزشمند شدن بیت کوین این مفهوم عوضشده و بیت کوین تبدیل به ابزار ذخیره ارزش گردید.
درحالیکه هنوز نیاز به تبادل در اکوسیستم وجود داشت. یکی دیگر از مشکلات بیت کوین این بود که حتی در طول انجام یک تبادل ممکن است ارزش آن کاهش ویا افزایش پیدا کند، بنابراین کاربران به ابزاری نیاز داشتند که در حین انتقال مالی و تراکنش دارای ارزش ثابتی باشد.
استیبل کوینها از جمله تتر برای این مقصود تعریف شدند؛ کاربران به دنبال فاکتوری بودند که همه بازارها را به هم وصل کند و همه آن را قبول داشته باشند در نتیجه بنیاد تتر ایجاد شد. از نکات مثبت تتر این بود که به گسترش و بزرگتر شدن کل بازار نیز کمک میکرد.
ولی وجود مشکلاتی در تتر باعث این نتیجهگیری شد که لازم است این اکوسیستم غیرمتمرکزتر گردد. بهعنوانمثال در اکتبر ۲۰۱۸ شایعاتی به وجود آمد که بنیاد تتر به ازای هر یک تتر یک دلار در بانک سپردهگذاری نکرده است درنتیجه کاربران شروع به جابجایی دارایی تتر خود با بیت کوین کردند و ارزش تتر (حتی باوجود تعریف ان بهعنوان ارزش برابربا یک دلار) کاهش پیدا کرد. (برای حل این مشکل بنیاد تتر شروع به خرید تترهای اضافه در بازار کرد) . این مشکل که به علت وجود یک بنیاد متمرکز ایجادشده بود ، دلیل خوبی برای این اثبات این موضوع بود که یک چرا یک بنیاد نمیتواند پشتوانه خوبی برای بازار رمزارزها باشد.
یکی دیگر از موارد تهدید استیبل کوینها (مانند تتر) این است که ثبات خود را به ثبات یک پول دیگر مانند دلار گرهزدهاند و وقتی خود دلار با ثبات نباشد ثبات آنها نیز مورد تهدید قرار میگیرد. از مشکلات دیگر استیبل کوینها بستن حسابهایی سپرده گذاری تتر هست که گاهی از سوی سایر موسسات دارای توان قانونی که اتفاق میافتد.
همه این موارد نیاز به ایجاد نهادها و خدمات مالی غیرمتمرکز بر پایه بلاکچین را تشدید میکرد و رشد دیفای را تسریع گردید.